جیگر مادر و بابا

کودکانه هایت کجاست؟

روزی که سه ساله شدی تلفنی سفارش خرید دادم + یه دونه بستنی برای تو خوشحال شدی و منتظر بودی زنگ درو بزنن منم پول رو آماده کردم که مثه همیشه تو بدی اما.... همینکه سفارش ها + بستنی رسید، رفتی جلو آینه و یه نگاه به لباست که آستین بلند نبود انداختی و گفتی: وای چقد دستام معلومه. اینجوری زشته بیام جلو در! و بر خلاف تصور من اصلا جلوی در ظاهر نشدی!    و من این روزها بر خودم می بالم که تو را دارم چقدر بزرگ شدی و یا شاید من خیلی جوگیر سه ساله شدنت هستم! کودکانه هایت کمرنگ شده... بی سرو صدا آب می خوری و تازه برای ما هم میاری بی سرو صدا همه ی غذاتو می خوری بی سروصدا میری دستش...
30 مهر 1391

جشن تولد سه سالگی

 تو را از چشمه های مهتاب نوشیده ام و از بوته های گل سرخ چیده ام تا نفس های من باشی برای همه روزهای زندگی ام چشمان نازت ماه را به لبخند مهمانی می کند و به پرتوهای خورشید طعنه می زند.  من تو را فراتر از عشق دوست دارم. من تو را می پرستم. وقتی در آغوشت می گیرم، می بویمت، می بوسمت. حیات در من مثل نسیم خنک بهاری جریان می یابد... وقتی دستان کوچکت را در دستان ناتوانم می گیرم حس می کنم تمام کهکشان ها و آسمان مال من است! وقتی تو را دارم، نگاهت مال من است دیگر از این دنیا چه بخواهم؟ تو تمام دارایی های دنیای منی! تو آن خیال روشنی هستی که آرزوهای مرا می کاود و من روشن تر از همیشه می گویم دوست...
29 مهر 1391

حلول ماه ذی الحجه مبارک!

پیوند مبارک نور امامت و اسوه عصمت (ص)  همزمان با حلول ماه مبارک ذی الحجه و در اولین روز این ماه عزیز یکی از باشکوه ترین اتفاقات شیرین معنوی دنیای اسلام صورت گرفت که همانا سالروز پیوند آسمانی حضرت علی (ع) با حضرت فاطمه (س) است. در این روز عرشیان و قدسیان هلهله و شادی سر دادند و هفت آسمان چراغان گشت و روزی سرشار از عشق و مهر برای همیشه ثبت و آغاز عاشقی، روایت و حکایت همیشگی تاریخ گردید.     دهه اول این ماه را قدر بدانیم: ماه «ذى الحجّه»، آخرين ماه «سال هجرى قمرى» است و ماهى است بسيار پربركت. بزرگان دين هنگامى كه اين ماه وارد مى شد، اهمّيّت ويژه اى به عبادت در آن مى دادند. مخ...
25 مهر 1391

موسسه نخبگان و کوثر جون

اول این مقدمه رو داشته باشید: در لحظات آغازين تولد، هر پدر و مادري تنها به سالم بودن فرزند خود فکر مي‌کند و در سال‌هاي بعد از تولد است که افکاري مثل هوش، خلاقيت، استعداد، مسائل دوران بلوغ، انتخاب مدرسه، شغل و... به ذهنشان خطور مي‌کند و تمام زندگي پدر و مادر را دربرمي‌گيرد. موسسه خلاقیت و مهارت های راه آینده نخبگان در سال 1388 ثبت گرديده و از اهم کارهاي مورد توجه اين موسسه شناسايي توانمندي افراد، مديريت و هدايت منابع انساني در مسيري درست مي باشد. اين شناسايي از دوران کودکي شروع مي گردد جرا که دوران جواني براي بسياري از توانمندي ها دوران شکوفايي است نه شناسايي.       ه...
24 مهر 1391

سه سالگیت مبارک دختر پاییزی من!

  امروز جهان مال من است     بازم شادی و بوسه، گلای سرخ و میخک میگن کهنه نمی شه، "تولدت مبارک" تو این روز طلایی، تو اومدی به دنیا وجود پاکت اومد، تو جمع خلوت ما          تو تقویما نوشتیم، تو این ماه و تو این روز از آسمون فرستاد، خدا یه ماه زیبا یه کیک خیلی خوش طعم، با چند تا شمع روشن یکی به نیت تو، یکی از طرف من          الهی که هزار سال، همین جشنو بگیریم به خاطر وجودت، به افتخار بودن تو این...
23 مهر 1391

وقتی نی نی بودی....

از گذشته که اینجوری می گم: وقتی نی نی بودی فلان کارو می کردی و یا از فلان چیز خوشت میومد و یا ...، می خندی و با شوق می گی: بازم تعریف کن! الان اومدم برات تعریف کنم که: وقتی نی نی بودی از این آهنگ لایت خیلی خوشت میومد... باهاش آروم می شدی. بخصوص موقع خوابیدن و منم گاهی همراه باهاش قرآن یا شعر هم برات می خوندم. برای شنیدن آهنگ کلیک کنید :   کد آهنگ   کوثر جون در هشت ماهگی ...
11 مهر 1391

چرا نفس می کشی؟!

  مادر! چرا اونجا رو دیدی؟ مادر! چی داری می خوری؟ مادر! به کی اس ام اس دادی؟ مادر! برای چی منو نگاه کردی؟ مادر! به بابایی یواشکی چی گفتی؟ مادر! داری چی درست می کنی؟ مادر! چرا ساعت رو دیدی؟ مادر! برای چی اینو پوشیدی؟ مادر! الان می خوای چیکار کنی؟ مادر! به کی زنگ می زنی؟ مادر! چرا کتاب منو برداشتی؟ مادر! چرا می خندی؟ مادر! برای چی گریه می کنی؟ مادر! این چیه که می خونی؟ مادر! چرا عکس گرفتی؟ و فقط مونده اینو بپرسی که : مادر! چرا نفس می کشی؟     مادر جون خیلی حرف می زنیا! دوستان! شما بهتره برید سراغ ادامه مطلب و عکسای پارک ارم ب...
9 مهر 1391

خودکفایی و...

خودکفایی 1: هر وقت تشنه می شم دیگه مادر یا بابایی رو از پای سفره و یا از تو خواب بلند نمی کنم، خودم به کمک چهارپایه از آبسرد کن یخچال آب می خورم. تازه بعضی وقتا هم یک لیوان رو پر از آب می کنم و مادر یا بابایی رو مجبور به خوردنش می کنم!     خودکفایی 2: دستام که کثیف میشه در دستشویی رو باز می کنم، چهارپایه رو میذارم بعدش دستام رو با آب و صابون تمیز می شورم. تقصیر من چیه که گاهی آستین و یا جلوی لباسم کاملا خیس مشه!     خودکفایی 3: تازه شلوار و جوراب و کفشم رو هم خودم می پوشم. ولی هنوز لباس پوشیدن رو یاد نگرفتم. این یکی رو هم که یاد بگیرم دیگ...
4 مهر 1391

دفاع مقدس

گاهی گمان نمی کنی و می شود گاهی نمی شود که نمی شود گاهی هزار دوره دعا بی استجابت است گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود گاهی گدای گدایی و بخت نیست گاهی تمام شهر گدای تو می شود...   از مناجاتهای شهید مصطفی چمران: ترا شکر می کنم که از پوچی ها، ناپایداری ها، خوشی ها و قید و بندها آزادم کردی و مرا در طوفان های خطرناک حوادث رها ننمودی و در غوغای حیات، در مبارزه با ظلم و کفر غرقم کردی، لذت مبارزه را به من چشاندی، مفهوم واقعی حیات را به من فهماندی… فهمیدم که سعادت حیات در خوشی و آرامش و آسایش نیست، بلکه در جنگ و درد و رنج و مصیبت و مبارزه با کفر و ظلم و بالاخره در شهادت است.   ...
3 مهر 1391